حقایقی از کتب اهل سنت

*صراط حق*

حقایقی از کتب اهل سنت

*صراط حق*

حقایقی از کتب اهل سنت

اسکن کتب اهل سنت و وهابیت / آدرس تلگرام ما جهت دریافت مطالب: https://telegram.me/seratehaq

۱۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

تهدید به آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 1


ابن ابی شیبه کوفی با سند صحیح پیرامون تهدید به آتش افروزی نسبت به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها چنین می نویسد:

هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، این خبربه عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوب‌ترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند.

این جمله را گفت و بیرون رفت، هنگامى که حضرت علی (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به حضرت علی (علیه السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد.


المصنف لابن أبی شیبة، ج13، ص468و469


جالب است بدانید که بسیاری از علمای اهل سنت نیز این روایت ابن ابی شیبه را تصحیح کرده اند:


1.حسن بن فرحان المالکی در کتاب : قراءة فی کتب العقائد، ص46.

2.مصنف ابن أبی شیبة با تحقیق الشثری، ج21، ص143و144.

3.محمد الصلابی در کتاب سیرة أمیرالمؤمنین علی بن أبی طلب رضی الله عنه، ص148و149.

4.حسن الحسینی در کتاب موسوعة الحسن والحسین، ص191.

5. محمد الصلابی در کتاب أسمی المطالب فی سیرة أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه، ج1، ص202و203.

6.عمر بن عبدالمنعم در تحقیق کتاب المذکر والتذکیر والذکر، ص48.

7.خالد بن قاسم الردادی در تحقیق کتاب المذکر والتذکیر والذکر، ص91.

و...


 
 

۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۵۱
صراط حق

عایشة : بعد از پیامبر،هیچ کس را راستگوتر و برتر از فاطمه (س) ندیدم


یکی از صفات مشهور حضرت فاطمه سلام الله علیها " صدیقه " است که کسی جز حضرت فاطمه سلام الله علیها شایستگی ملقب شدن به آن را ندارد.

 

یکی از روایاتی که این مدعا را ثابت می کند،قول عائشة در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیهاست که با یکدیگر می خوانیم :

 

حَدَّثَنَا أُمَیَّةُ بْنُ بِسْطَامٍ، حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ زُرَیْعٍ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ الْقَاسِمِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ: مَا رَأَیْتُ أَحَدًا قَطُّ أَصَدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ غَیْرَ أَبِیهَا، وَکَانَ بَیْنَهُمَا شَیْءٌ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلْهَا؛ فَإِنَّهَا لَا تَکْذِبُ

 

عائشة می گوید : بعد از پیامبر هیچ کس را راستگوتر {در بعضی متون لفظ "افضل" به معنای برتر وارد شده است} از فاطمه ندیدم و بین عائشه و فاطمه (س) اختلافی بود و عائشه گفت : ای رسول خدا،از او بپرس که او دروغ نمی گوید.



المستدرک علی الصحیحین،ج3،ص175،ح4756 ط دار الکتب العلمیة  (حاکم : صحیح   ذهبی : صحیح)

المطالب العالیة،ج16،ث177،ح3957 ط دار العاصمة  (صحیح)


سند روایت صد در صحیح است و مستحضر باشید که حداقل هشت تصحیح از جانب علمای اهل سنت و محققین وهابی همچون حاکم نیشابوری،ذهبی،نور الدین هیثمی،مناوی،صالحی شامی،عبد الملک شافعی عاصمی،ملا علی قاری و محقق وهابی کتاب المطالب العالیه دارد.


با این حساب، لقب صدیقه تنها شایسته ی حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد و خود عایشه نیز بر این امر تصریح کرده است.


السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا

یا بنت رسول الله...


 
 
۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۲۵
صراط حق

ازدواج الهی


در کتب اهل سنت ذکر شده است که ابابکر و عمر از حضرت زهرا سلام الله علیها خواستگاری کردند و آن حضرت دست رد بر سینه آنان زد و عمر وقتی جواب رد شنید به ابوبکر گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله در این ازدواج منتظر وحی الهی است. هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از آن حضرت خواستگاری نمودند رسول خدا صلی الله علیه و آله بدون وقفه دخترشان را به ازدواج آن حضرت درآوردند که خود نشان از این دارد که این ازدواج بر اساس وحی الهی صورت گرفته است؛ چنان چه ابن حبان در کتاب «صحیح ابن حبان» چنین نقل می کند:


... فَرَجَعَ إلَى أَبِی بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ إِنَّهُ یَنْتَظِرُ أَمْرَ اللَّهِ فِیهَا قُمْ بِنَا إِلَى عَلِیٍّ حَتَّى نَأْمُرَهُ یَطْلُبُ مِثْلَ الَّذِی طَلَبْنَا قَالَ عَلِیٌّ فَأَتَیَانِی .... حَتَّى أَتَیْتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه وسلم فَقَعَدْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلِمْتَ قِدَمِی فِی الإسْلامِ وَمُنَاصَحَتِی و إنِّی و إِنِّی قَالَ وَمَا ذَاکَ قُلْتُ تُزَوِّجُنِی فَاطِمَةَ قَالَ وَعِنْدَکَ شَیْءٌ قُلْتُ فَرَسِی وَبَدَنِی قَالَ أَمَّا فَرَسُکَ فَلا بُدَّ لَکَ مِنْهُ وَأَمَّا بَدَنُکَ فَبِعْهَا

عمر نزد ابوبکر برگشت و گفت :‌پیامبر صلی الله علیه و آله برای ازدواج دخترش منتظر دستور الهی است بیا نزد علی برویم از او درخواست کنیم که پیش پیامبر برود و همانند ما از ایشان درخواست ازدواج کند؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : آن دو پیش من آمدند .... من نزد پیامبر رفتم و در مقابل ایشان نشسته و عرضه داشتم شما سابقه من و خیر اندیشی ام را برای اسلام می دانید و من و من !! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند برای چه آمده ای؟ عرضه داشتم تقاضا دارم فاطمه سلام الله علیها را به ازدواج من در آورید. حضرت  رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: آیا چیز با ارزشی نزدت هست؟ عرض نمودم : اسب و زره ام هست، ایشان فرمودند : اسب را ناگزیر نیاز داری اما زره­ات را بفروش ... .


صحیح ابن حبان،  ج 15، ص 394، ح 6944


 
۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۸
صراط حق

ازدواج آسمانی حضرت زهرا سلام الله علیها


رسول خدا صلی الله علیه و آله پیرامون ازدواج آن حضرت فرمودند:

لولا أن أمیر المؤمنین (علیه السلام) تزوجها لما کان لها کفو على وجه الأرض إلى یوم القیامة ، آدم فمن من دونه

اگر حضرت علی علیه السلام نبود که با حضرت زهرا سلام الله علیها ازدواج کند، برای آن حضرت هیچ هم کفو و هم شانی از آدم به بعد برای او یافت نمی شد.


أمالی، ص423


 
۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۴
صراط حق

حضرت زهرا سلام الله علیها پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله


ابن صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمه پیرامون این فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها چنین نقل می کند:

وروی عن مجاهد قال : خرج النبیّ صلى الله علیه وآله وهو آخذ بید فاطمة فقال : من عرف هذه فقد عرفها ، ومن لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمّد ، وهی بضعة منّی ، وهی قلبی وروحی الّتی بین جنبیَّ ، فمن آذاها فقد آذانی ، ومن آذانیفقد آذی الله.

از مجاهد روایت است که گفت:پیامبر در حالی از منزل خارج شد که دست حضرت زهرا سلام الله علیها را گرفته بود و فرمود: هر کسی این را می شناسد، که می شناسد و هرکسی نمی شناسد، او فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است. او پاره وجود و قلب و روحی است که درون من است، هر کس او ار بیازارد مرا آزرده است و هرکسی مرا بیازارد خداوند را آزرده است.


الفصول المهمه، ص139


ابن صباغ مالکی کیست؟

دکتر توفیق الفکیکی المحامی در مقدمه این کتاب و در شرح حال مولف چنین می نویسد:

هو ... واشتهر بابن الصباغ المالکی لأنه کان رحمه الله من أعیان المالکی فی عصره.

او به ابن صباغ مالکی شهرت یافت چرا که از بزرگان مالکی در عصر خودش بود.


مقدمه الفصول المهمه، ص5


زرکلی نیز در کتاب الأعلام خود به مذهب مالکی وی نیز اشاره می کند.


الأعلام، ج5، ص8



و اما یک سوال:

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا. [الأحزاب: 57]

بى گمان کسانى که خدا و پیامبر او را آزار مى رسانند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابى خفت‏ آور آماده ساخته است.

و از طرفی هم رسول خدا صلی الله علیه و آله آزار و اذیت آن حضرت را مساوی با آزار و اذیت خود دانسته و آزار و اذیت آن حضرت مساوی با آزار خداوند است و آزار خداوند هم لعن خداوند را در پیش دارد.

حال تکلیف ظالمین به حضرت زهرا سلام الله علیها چیست؟

تکلیف آنانی که به خانه حضرتش حمله کردند چگونه است؟

قضاوت با شما



 
۱ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۱
صراط حق

علت نام گذاری حضرت زهرا سلام الله علیها به فاطمه


وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در شهر مدینه منوره بدنیا آمدند . پدر گرامی ایشان وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله و مادر بزرگوارشان، أم المؤمنین؛ حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها می باشد.


نام آن حضرت فاطمه می باشد که در روایتی وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): إِنَّمَا سَمّیَتُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَطَمَهَا وَ فَطَمَ‏ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.

دخترم را فاطمه نامیدم را که خداوند او را و دوستدارانش را از آتش جهنم دور کرده است.


أمالی، ص294، الفردوس، ج1، ص346


 
۱ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۵۳
صراط حق

پیامبری که به بدن زن نامحرم دست می زند


تنقیص مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله در کتب اهل سنت به کثرت به چشم می خورد.

یکی از مواردی که بوصیری در کتاب اتحاف الخیرة المهرة نقل می کند چنین است:

6219/2- رَوَاهُ أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ : حَدَّثَنَا عَفَّانُ ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ ، حَدَّثَنَا حَنْظَلَةُ ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عنه ، أَنَّ امْرَأَةً أَتَتِ النَّبِیَّ صَلَّى الله عَلَیه وسَلَّم ، فَقَالَتْ : یَا رَسُولَ اللهِ ، امْسَحْ وَجْهِی وَادْعُ اللَّهَ لِی ، قَالَ : فَمَسَحَ وَجْهَهَا وَدَعَا اللَّهَ لَهَا ، قَالَتْ : یَا رَسُولَ اللهِ ، سَفِّلْ یَدَکَ ، فَسَفَّلَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِهَا ، فَقَالَتْ : یَا رَسُولَ اللهِ ، سَفِّلْ یَدَکَ فَأَبَى وَبَاعَدَهَا.

هذا إسناد صَحِیحٌ.

انس میگوید: زنی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: به صورت من دست بکش و دعا کن برای من نزد خدا پس رسول خدا مسح کرد صورت وی را وبرایش دعا کرد زن گفت یا رسول الله دست خود را پایین تر بکش پس پیامبر دست خودش را به سینه اش کشید دوباره گفت: دست خود را پایین تر بکش پیامبر اباء کرد و او را از خودش دور کرد اسناد این روایت صحیح است.


إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، ج 6، ص 471


همچنین ابن حجر عسقلانی نیز در المطالب العالیة نیز به این مساله اشاره می کند اما محقق کتاب در صدد است تا روایت را تضعیف کند در حالی که اشکالی بر سند نیست و در ادامه به بررسی سند آن دقت کنید:


بررسی سند:


1-ابن ابی شیبه: 

از بزرگان اهل سنت و از راویان صحیح بخاری و مسلم

2-عثمان بن مسلم الباهلی:

از راویان بخاری و مسلم

3-عبد الوارث بن سعید العنبری:

از راویان صحیح بخاری و مسلم

4- حنظله بن عبدالله البصری:

ابن حبان در ثقات خودش نام وی را ذکر می کند

زکریا بن یحیی ساجی هم او را صدوق می داند


در نتیجه روایت سندش در این کتاب نیز بلا اشکال است


براستی علت نقل این روایات چیست؟

براستی چرا باید این مطالب در کتب اهل سنت که یقینا با شأن رسول خدا صلی الله علیه منافات دارد ذکر شود؟

قضاوت با شما...!


 
 
۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۵۲
صراط حق

آیا ساختن بناء بر روی قبر حرام است؟


وهابیون قائلند که ساخت بناء برروی قبر حرام بوده و واجب است که آن بناء تخریب شود.

ابن تیمیه حرانی در باب حرمت ساختن بناء بر روی قبور چنین می نویسد:

فالمشاهد المبنیة على قبور الأنبیاء والصالحین من العامة ومن أهل البیت کلها من البدع المحدثة المحرمة فی دین الإسلام.

بناهای ساخته شده بر قبور پیامبران، صالحین از مردم و اهل بیت، بدعت حرامی است که در دین ایجاد شده است.


منهاج السنة النبویة، ج 2، ص437 


اما در مقابل این تفکر باطل و ضد اسلامی می بینیم که برخی از صحابه اقدام به ساختن بناء برروی قبور کرده و طبق عقیده وهابیون حتی صحابه نیز مشرک و کافر شده اند.

ابن شبه نمیری و سمهودی می نویسند:

حدثنا محمد بن یحیى قال أخبرنی عبد العزیز بن عمران عن یزید بن السائب قال أخبرنی جدی قال لما حفر عقیل بن أبی طالب فی داره بئرا وقع على حجر منقوش مکتوب فیه قبر أم حبیبة بنت صخر بن حرب فدفن عقیل البئر وبنى علیه بیتا قال یزید بن السائب فدخلت ذلک البیت فرأیت فیه ذلک القبر.

هنگامی که عقیل بن ابی طالب در منزلش چاهی را حفر می کرد، با سنگی که نوشه ای بر روی آن بود، مواجه شد که نوشته شده بود: قبر ام حبیبه دختر صخر بن حرب . عقیل آن چاه را پُر کرد و بنائی را بر روی آن سنگ ساخت. یزید بن سائب می گوید: بر آن بناء داخل شدم و دیدم که در آن یک قبری است.


أخبار المدینة المنورة، ج6، ص119 و وفاء الوفاء، ج3، ص295


حال آیا می توان گفت که عقیل بن أبی طالب مشرک شده است؟

آیا می توان یک صحابه را متهم به بدعت گذاری کرد؟

آیا این مطلب این تیمیه و اعتقادات وهابیون تناقض با نظرات صحابه ندارد؟

قضاوت با شما...!


 
 
۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۱
صراط حق

کشتن شخص موذن به خاطر صلوات بر پیامبر(ص)


از جمله جنایات محمد بن عبدالوهاب به نقل از زینی دحلان، مفتی اعظم شافعی های مکه مکرمه این بود که شخص نابینائی را به خاطر صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به قتل رساند.

زینی دحلان در الدرر السنیة چنین می نویسد:

وکان ینهى عن الصلاة على النبی صلى الله علیه وسلم ویتأذى من سماعها وینهى عن الإتیان بها لیلة الجمعة وعن الجهر بها على المنائر ویؤذی من یفعل ذلک ویعاقبه أشد العقاب حتى أنه قتل رجلا أعمى کان مؤذنا صالحا ذا صوت حسن نهاه عن الصلاة على النبی صلى الله علیه وسلم فی المنارة بعد الأذان فلم ینته وأتى بالصلاة على النبی صلى الله علیه وسلم فأمر بقتله فقتل ثم قال إن الریابة فی بیت الخاطئة یعنی الزانیة أقل إثما ممن ینادی بالصلاة على النبی صلى الله علیه وسلم فی المنائر

و او(محمد بن عبدالوهاب) مردم را از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله نهی کرد و اگر کسی هم صلوات می فرستاد؛ اذیت می کرد و از صلوات بر آن حضرت در شب جمعه و بلند صلوات فرستادن بر روی مناره ها نیز منع کرد و اگر کسی این عمل را انجام می داد او را اذیت و به شدت عقوبت می کرد تاجائی که مردی نابینا که موذن خوش صدایی و فرد صالح بود، از صلوات بر پیامبر بر روی مناره بعد از اذان نهی کرد ولی (خبر این نهی) به او نرسید و او (بعد از اذان بر روی مناره) بر پیامبر صلوات می فرستاد ، پس دستور به قتل آن موذن را داد و او را کشتند و گفت : بدرستی که لذت برنده در خانه خطا کاری یعنی شخص زنا کار در محل فساد و فحشاء، گناهش کمتر از کسی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله بر روی مناره صلوات بفرستد.


الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة صفحه 108 و 109


 

 

۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۹
صراط حق

ابن أبی العز، عالم اهل سنت: معاویه حضرت علی علیه السلام را سب می کرد


ابن أبی العز، عالم بزرگ اهل سنت بعد از تعریف و تمجید و دفاع از معاویه بن ابی سفیان، اعتراف می کند که او سب حضرت علی علیه السلام را می کرده است.

وی می نویسد:

واولین پادشاه اسلام، معاویه بود . او بهترین پادشاه و بر ترین آنان بود چرا که او صحابه و فرزند صحابه بود و روش و سیره او بهترین سیره بود مگر آنکه او مورد ملامت قرار می گرفت چرا که حضرت علی علیه السلام را سب می کرد.


الریاض الندیة علی شرح العقیدة الطحاویة، ج5، ص28


۱ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۳
صراط حق

ابن عثیمین؛ عالم وهابی: بعضی از صحابه دزد و شراب خوار و زناکار و.. بودند


ابن عثیمین وهابی، پیرامون برخی از اعمال و رفتار صحابه چنین می نویسد:

ولا شک أنه حصل من بعضهم سرقة وشرب خمر وقذف وزنى بإحصان وزنى بغیر إحصان، لکن کل هذه الأشیاء تکون مغمورة فی جنب فضائل القوم ومحاسنهم، وبعضها أقیم فیه الحدود، فیکون کفارة.

شکی در این نیست که گروهی از صحابه سرقت کرده و شرب خمر کرده و قذف کرده و زنای محصنه و غیر محصنه انجام دادند ولی تمامی این اعمال در کنار فضایل و محاسن ایشان پنهان بوده و بر برخی از ایشان نیز حد جاری شد که به مثابه کفاره آنها می باشد.


مجموع فتاوى ورسائل فضیلة الشیخ محمد بن صالح العثیمین،ج8 ، ص 623 و شرح العقیده الواسطیه ، ج 2، ص 292


حال به نظر شما این موارد به عدالت صحابه ضرری نمی زند؟

آیا می توان همه این افراد را بهشتی دانست؟

براستی پاسخ چیست؟

قضاوت با شما!

 


 

۱ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۲
صراط حق

اعتراف نویسنده اهل سنت: متعه از منظر ائمه شیعه و بعضی از صحابه جایز است


دکتر محمد بلتاجی، استاد دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره مصر پیرامون اعتقاد ائمه علیهم السلام و بعضی از صحابه پیرامون حلیت متعه چنین می نویسد:

 بعد از ابن عباس، اصحاب او از اهل مکه و یمن و ائمه شیعه مانند علی بن الحسین و ابی جعفر الباقر و ابی الحسن الکاظم و علی بن موسی الرضا صلوات الله علیهم اجمعین و غیر آنان قائل به جواز متعه بودند.


منهج عمر بن الخطاب فی التشریع، ص298


آیا می توان گفت که ائمه علیهم السلام و صحابه - به زعم باطل مخالفین - موید عمل حرامی بوده اند؟

مگر اهل سنت نمی گویند سیره صحابه را نباید رد کرد؟

پس چرا منکرند؟

قضاوت با شما

 

۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۱۲
صراط حق

ابن طولون از علمای اهل سنت: حضرت مهدی علیه السلام بدنیا آمده است


از جمله ادعا های مضحک افرادی که مدعی اند ولی کتب خود را مطالعه نمی کنند، می گویند که امام زمان سلام الله علیه هنوز به دنیا نیامده است . این در حالی است که با مراجعه به کتب اهل سنت در میابیم که از منظر اهل سنت نیز امام زمان علیه السلام بدنیا آمده است.

ابن طولون از علمای بزرگ و سرشناس اهل سنت چنین می گوید:

ولادت او (امام زمان سلام الله علیه) روز جمعه؛ نیمه شعبان سال 255 هجری قمری می باشد. هنگامی که پدرش از دنیا رفت، سن او 5 سال بود . 


الأئمة الاثنا عشر، ص117


 

 

ابن طولون کیست؟

علمای بزرگ اهل سنت در کتب خود از وی با عناوینی همچون امام، علامه و... نام برده اند.


نجم الدین محمد بن الغزی در شرح حال وی می نویسد:

محمد بن علی بن طولون... الشیخ الإمام العلامة المسند المفنن الفهامة...الدمشقی الصالحی الحنفی، المحدث النحوی...وکان ماهراً فی النحو علامة فی الفقه، مشهوراً بالحدیث، وولی تدریس الحنفیة بمدرسة شیخ الإسلام أبی عمر وإمامة السلیمیة بالصالحیة...وکانت أوقاته معمرة بالتدریس والإفادة والتألیف، کتب بخطه کثیراً من الکتب، وعلق ستین جزءاً وسماها بالتعلیقات...کانت أوقاته معمورة کلها بالعلم، والعبادة، وله مشارکة فی سائر العلوم، حتى فی التعبیر والطب...توفی - رحمه الله تعالى - یوم الأحد حادی عشر أو ثانی عشر جمادى الأولى سنة ثلاث وخمسین وتسعمائة...

 الکواکب السائرة بأعیان المئة العاشرة، ج2، ص51-53.

 


 


زرکلی نیز در شرح حال وی می نویسد:

ابن طُولُون؛ محمد بن علی بن أحمد (المدعو محمد) ابن علی بن خمارویه بن طولون الدمشقیّ الصالحی الحنفی، شمس الدین: مؤرخ، عالم بالتراجم والفقه.

الأعلام، ج6، ص291.

 



ابن عماد حنبلی نیز از وی به جلالت نام می برد و می نویسد:

ابن طولون؛ هو محمد بن علی بن أحمد بن حمّارویه بن طولون الدمشقی الصالحی، الإمام المؤرّخ، المحدّث، الفقیه...وکانت أوقاته معمورة بالتدریس والإفادة، والتألیف والعبادة، وقد اشتغل فی أثناء حیاته بعدد کبیر من العلوم وصنّف فیها، وکانت له وظائف عدیدة أیضا، وکان متفرغا للعلم والعبادة...مات یوم الأحد الحادی عشر من جمادى الأولى من سنة ثلاث وخمسین وتسعمائة، ودفن بتربة أسرته فی صالحیة دمشق.

شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج1، ص78-79.

 


 


عمر رضا کحاله نیز در معجم المؤلفین وی را این گونه معرفی می کند:

محمد بن طولون؛ محمد بن علی بن محمد الشهیر بابن طولون الدمشقی، الصالحی، الحنفی (شمس الدین، أبو عبد الله) محدث، مسند، مؤرخ فقیه، نحوی، مشارک فی التعبیر والطب وغیرهما من العلوم.

معجم المؤلفین، ج11، ص51.

  


 


در مقدمه کتاب اعلام السائلین که با تحقیق محمود الارنؤوط وهابی است از وی نیز به جلالت یاد کرده است.

ر ک : ص31و34و37و45.

 


 


 



محمد احمد دهمان نیز در مقدمه کتاب القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیه نیز از وی به عنوان عالمی بزرگ و مولفی قدر نام می برد.

ر ک : ص15-16.

 


والحمد لله
۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۳
صراط حق

عالم اهل سنت: ابن تیمیه فردی خبیث، فاجر، منافق و دشمن خدا و رسولش است


غماری از علمای اهل سنت پیرامون شخصیت ابن تیمیه حرانی چنین می نویسد:

و اما مثل ابن تیمیه، پس او دشمن خدا و پیامبرش بوده و شخصی مجرم و خبیث و گمراه و گمراه گر است، این دشمن خدا نه تنها در بغض نسب به صوفیه بسنده نکرده، بلکه در قلب فاجر او بغض نسبت به آل رسول صلی الله علیه و آله بیشتر است و اولین کس که در قلبش نسبت به او بغض دارد، علی بن ابی طالب علیه السلام است. پس نفاق او به تصریح حدیث صحیح که مسلم در صحیح خود آورده که دوست ندارد او را مگر مومن و دشمنی با او نمی کند، مگر شخص منافق. پس اگر کسی بعد از این قضیه به ابن تیمیه بگوید شیخ الاسلام، آن فرد خودش مانند ابن تیمیه منافق و گمراه بوده که خداوند او را قبیح گرداند.


البحر العمیق، ص136

 

۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۴
صراط حق

جوازنوشتن قرآن با بول و خون در مکتب سقیفه


کسی که خون از بینی او جریان پیدا کرده است، می تواند از خون خودش بر روی پیشانیش چیزی از قرآن را بنویسد.
ابوبکر اسکافی گفته است که این کار جایز است. بلکه گفته شده: می تواند با بول بنویسد.اسکافی گفت: در صورتی که در  آن شفاء باشد، اشکالی ندارد. و گفته شده: اگر بر روی پوست مردار نوشته شود، اسکافی گفته: اگر در آن شفاء باشد، اشکالی ندارد.


فتاوی قاضیخان، جلد3، صفحه 305

 

 

۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۹
صراط حق